انفاق هاى كافران در دنيا

پدیدآورجعفر سبحانی

نشریهمکتب اسلام

شماره نشریه3

تاریخ انتشار1388/10/14

منبع مقاله

share 947 بازدید
انفاق هاى كافران در دنيا

جعفر سبحانى
مثل هاى زيباى قرآن(19)

مثل سيزدهم و چهاردهم

((ان الذين كفروا لن تغنى عنهم إموالهم و لا إولادهم من الله شيئا و اولئك إصحاب النار هم فيها خالدون مثل ما ينفقون فى هذه الحياه الدنيا كمثل ريح فيها صر إصابت حرث قوم ظلموا إنفسهم فإهلكته و ما ظلمهم الله و لكن إنفسهم يظلمون))(1).
((كسانى كه كافر شدند, هرگز نمى توانند در پناه اموال و فرزندانشان از مجازات خدا در امان بمانند, و آنها اصحاب دوزخند و جاودانه در آن خواهند ماند, آنچه آنها در اين زندگى پست دنيوى انفاق مى كنند, همانند باد سوزانى است كه به زراعت قومى كه بر خود ستم كرده, بوزد و آن را نابود سازد, خدا به آنها ستم نكرده, بلكه آنها خودشان به خويشتن ستم مى كنند)).

تفسير واژه

((صر)) در لغت عرب به باد بسيار سرد مى گويند كه مايه ى نابودى زراعت مى گردد. ((طبرسى)) در ((مجمع البيان)) از ((زجاج)) نقل مى كند كه ((صر)) به صداى شعله هاى آتش نيز گفته مى شود.
بنابراين مقصود از آن در آيه, باد مسمومى است كه به خاطر سردى و يا داغى فوق العاده, مايه ى نابودى كشاورزى مى گردد, و برگ درختان و ميوه ها را نابود مى سازد.
جمله ى ((حرث قوم ظلموا إنفسهم)) ((زراعت كسانى كه به خويشتن ظلم نمودند)) تا حدى مبهم است. مفسران مى گويند مقصود كشاورزانى است كه در مكان و يا زمان نامناسب كشت كنند, و طبعا چنين افرادى به خاطر نامناسب بودن محل و يا زمان از عمل خود نتيجه نمى گيرند, و اين خود كشاورز است كه بر خويش ظلم مى كند يا در نقطه ى بلندى زراعت مى كند كه آب نمى رسد, يا ديرتر دست به كار مى شود, كه پيش از رسيدن زراعت, فصل سرما مى رسد.

تكيه گاه كافران

گروه كافر كه از خدا بريده و به غير خدا پيوسته اند, در دنيا بر سه چيز تكيه مى كنند:
1. فرزندان; 2 . اموال; 3. انفاق و بخشش.
قرآن مجيد دو تكيه گاه نخست را بى اهميت شمرده و يادآور مى شود كه هرگز مايه ى نجات آنان از دوزخ نخواهند بود, زيرا حساب آخرت غير از حساب دنياست. ممكن است در زندگى دنيا مال و فرزند به داد انسان برسد, ولى در آخرت عمل انسان مى تواند او را نجات دهد نه فرزند و ثروت. چنان كه مى فرمايد:
((ان الذين كفروا لن تغنى عنهم إموالهم و لا إولادهم من الله شيئا و اولئك إصحاب النار هم فيها خالدون مثل ما ينفقون فى هذه الحياه الدنيا كمثل ريح فيها صر إصابت حرث قوم ظلموا إنفسهم فإهلكته و ما ظلمهم الله و لكن إنفسهم يظلمون))(2).
تنها چيزى كه براى آنان تكيه گاه شمرده مى شود, انفاقها و بخششهاى آنها در دنيا است, آنان از اين طريق تظاهر به انسان دوستى كرده و گروهى را به خود جلب مى كنند ولى از آنها نيز بهره نمى گيرند زيرا:
1. انفاق آنان تظاهرى بيش نيست و محرك آنها جز خودنمايى چيزى نيست.
2. آنان چه بسا با انفاق اموال, لشگرى را بر ضد توحيد تشكيل مى دهند چنانكه مى فرمايد:
((ان الذين كفروا ينفقون إموالهم ليصدوا عن سبيل الله فسينفقونها ثم تكون عليهم حسره ثم يغلبون و الذين كفروا الى جهنم يحشرون))(3).
((آنها كه كافر شدند, اموالشان را براى بازداشتن مردم از راه خدا خرج مى كنند. آنان اين اموال را انفاق مى كنند اما مايه ى حسرت و اندوهشان خواهد شد و سپس شكست خواهند خورد و كافران در جهان ديگر همگى به سوى دوزخ گردآورى خواهند شد)).
بنابراين آنان نه تنها در انفاق خود رياكارند, بلكه چه بسا انفاق آنان موجب بازدارى مردم از راه خدا مى گردد.
خداوند در آيه ى مورد بحث, انفاق آنان را به خاطر اين دو جهت به كار كشاورزى تشبيه مى كند كه كشت خود را در غير زمان و مكان مناسب انجام دهد, جاى نامناسب, محل وزيدن بادهاى مسموم است و زمان غير مناسب سبب رسيدن باد زمستان قبل از برداشتن زراعت است.
همچنان كه اين كشاورز از عمل خود به خاطر كوتاهى در رعايت شرايط كشاورزى بهره نمى گيرد, همچنين اين گروه نيز از انفاق رياكارانه و يا بدتر از آن جلوگيرى از راه خدا نتيجه نمى گيرند

مشبه به و مشبه در آيه

مشبه به: كشاورزى كه با ناديده گرفتن شرايط كشاورزى در غير زمين و زمان نامساعد كشت كند.
مشبه: كافرى كه رياكارانه يا براى جلوگيرى مردم از راه خدا, انفاق كند.
وجه شبه: نتيجه نگرفتن هر دو گروه.
((إومن كان ميتا فإحييناه و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس كمن مثله فى الظلمات ليس بخارج منها كذلك زين للكافرين ما كانوا يعملون))(4).
((آيا كسى كه مرده بود, سپس او را زنده كرديم و نورى برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود, همانند كسى است كه در ظلمت ها باشد و از آن خارج نگردد؟ براى كافران اعمال زشتى كه انجام مى دادند, اين گونه تزيين شده و زيبا جلوه كرده است)).

تفسير واژه

((ميت)) با تخفيف به معنى ((ميت)) با تشديد, كنايه از كافر است, طبعا در مقابل آن ((حى)) كنايه از مومن است.
((نور)) به معنى روشنى, كنايه از ايمان است همچنان كه ((ظلمات)) به معنى تاريكى ها كنايه از الحاد است.
درباره ى نور ايمان بايد گفت:
چراغى است در پيش چشم خرد
كه دل ره به نورش به يزدان برد
بنابراين كافر حكم ميت دارد و مومن حكم حى و زنده, و ايمان بسان نور, حالت روشنى بخش دارد و كفر بسان ظلمت مايه ى تاريكى ها است.

شإن نزول آيه

مفسران مى گويند: آيه در حق حمزه عموى پيامبر و ابوجهل فرود آمده است, حمزه در بيرون مكه به شكار رفته بود, پس از بازگشت آگاه شد كه ابوجهل برادرزاده ى او(حضرت محمد(ص)) را آزار و اذيت كرده است, او از اين كار سخت برآشفت, بدون اين كه لباس سفر از تن بيرون بياورد, سراغ ابوجهل رفت و با سلاحى كه در دست داشت, بر سر او كوبيد به گونه اى كه خون از صورت او جارى شد, ولى ابوجهل كه از شجاعت حمزه آگاه بود, سخن نگفت و بدون هيچ عكس العملى جريان پايان يافت.
بنابراين حمزه از دو ويژگى برخوردار شد:
1. كافر بود مومن گرديد, مرده بود, زنده شد.
2. در ظلمت و تاريكى مى زيست, از آن بيرون آمد و در فضاى روشن ايمان زندگى كرد.
ولى ابوجهل از اين دو نعمت بى بهره گشت:
1. كافر بود يعنى ميت, به همان حال باقى ماند.
2. در ظلمت و تاريكى مى زيست و از آن بيرون نيامد.
اين آيه نخستين آيه اى نيست كه مومن را زنده, و كافر را مرده ترسيم مى كند, بلكه در آيات ديگر نيز وارد شده است چنان كه مى فرمايد:
((فانك لا تسمع الموتى))(5).
((تو نمى توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى)).
و نيز مى فرمايد:
((و ما يستوى الاحيإ و لا الاموات...))(6); ((زندگان و مردگان يكسان نيستند)).
در اين آيه ها حى و ميت كنايه از مومن و كافر مى باشد و در آيات ديگر نيز نور به عنوان كنايه از ايمان به كار رفته است زيرا همان طور كه نور راه را براى انسان روشن مى سازد, ايمان نيز روشنگر راه مومن است چنان كه مى فرمايد:
((...ما كنت تدرى ما الكتاب و لا الايمان و لكن جعلناه نورا نهدى به من نشإ من عبادنا و انك لتهدى الى صراط مستقيم))(7).
((تو بيش از اين نمى دانستى كتاب و ايمان چيست ولى ما آن را نورى قرار داديم كه به وسيله ى آن هركس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مى كنيم و تو مسلما به سوى راه راست هدايت مى نمايى)).
درست است شإن نزول آيه, اين دو نفر و احيانا ((ابوجهل)) و ((عمار)) معرفى شده اند ولى شإن نزول, مايه ى اختصاص آيه به آن مورد نيست, بلكه يك حكم كلى است, زيرا ايمان به خدا, مايه ى تحرك انسان مومن در ابعاد مختلف زندگى است, زيرا در نظر وى كار زيبا و نازيبا يكسان نيست. ايمان; او را به سوى كارهاى زيبا حركت بخشيده و مظهر حيات و تحرك مى گردد, درحالى كه در نظر كافر, اين دو عمل در جهان يكسان حساب مى شوند, و بازخواستى از انسان نمى شود, لذا مبدإ كارهاى خير و نيك نمى گردد.
مومن به خاطر اعتقاد به ارتباط اين جهان با عالم بالا و پيوستن اين جهان به سراى ديگر فضا را روشن مى بيند و جهان از نظر گذشته و حال و آينده در نظر او روشن است, درحالى كه كافر به خاطر عدم ايمان به سر سلسله ى هستى در يك ظلمت فرو مى رود و از گذشته بريده و نسبت به آينده اظهار بى اطلاعى مى كند.
بنابراين مرد مومن به خاطر حركت به سوى كارهاى نيك زنده است و كافر به خاطر عدم ايمان, مرده و بى تحرك است.
ايمان افق زندگى را روشن مى كند و كفر مايه ى تاريكى مى گردد.
در پايان يادآور مى شويم تشبيه در اين آيه تشبيه مركب است نه بسيط:
1. تشبيه مومن به مرده اى كه از نو زنده شده همراه با نور.
2. تشبيه كافر به ميت فاقد نور كه در ظلمت باقى مى ماند.

پى نوشت:

1. آل عمران: 116 - 117.
2. آل عمران: 116 - 117.
3. انفال: 36.
4. انعام: 122.
5. روم: 52.
6. فاطر: 22.
7. شورى: 52.

مقالات مشابه

واکاوی بیان شیوه‌های تمثیلی در قرآن کریم

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهمجید خزاعی, مجیدرضا کمالی بانیانی, محمدرضا کمالی بانیانی, مهدی‌رضا کمالی بانیانی

«تمثیل» ابزار مشترک قرآن کریم و أناجیل

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهفیض‌الله اکبری دستک

جستارى بر انواع تمثيل در مَثَل ها و قصّه هاى قرآن كريم

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهنیلوفر رضازاده, فاطمه شاهرودی

تبيين عبارت (من كل مثل) در قرآن كريم

نام نشریهحسنا

نام نویسندهسهیلا جلالی, فریده امینی

تفسير حکمت تکرار «تمثيل دنيا» در قرآن

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهرحمت‌الله عبدالله‌زاده, محمدتقی رفعت‌نژاد, شیدالله رستخیز شورکایی

فرهنگ نامه ای قرآنی از لون دیگر

نام نشریهکتاب ماه دین

نام نویسندهاسماعیل باغستانی

جنبه های روانشناختی در تمثیل های ادبی قرآن و تأثیر آن در تربیت انسان

نام نشریهلسان مبین

نام نویسندهسیداسماعیل حسینی اجداد, رحمت پورمحمد, محمدبهرامی نصیر محله

تمثیل و بررسی ادبی تمثیلات قرآن

نام نشریهصحیفه مبین

نام نویسندهحمید صمصام, فرشید نجار همایونفر, محمود حسن آبادی

أمثال سورة النور

نام نشریهکلیة اللغة العربیة بالقاهره

نام نویسندهمحمد محمدأبوموسی